هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و جفای معشوق شکایت میکند و از بیوفایی و سردی او گله دارد. او با بیان احساسات خود، از درد هجران و عشق نافرجام مینالد و آرزو میکند که معشوق به او توجه کند. شاعر همچنین از زیبایی و بوی خوش معشوق یاد میکند و شبهای هجران را تاریک و بیروشنایی توصیف میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان با سن کمتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۲۳
گفتم آن ترک جفا جو نکند هیچ وفا
نکند با دل سرگشته ی ما غیر جفا
چون همه کار جهان، بنده به کامش خواهد
از چه رو می نکند کام دل خسته روا
ما نهادیم سری در قدمت سرو روان
راست گو از چه کشی ای دل و دین سر تو ز ما
بگذشتی و زدی آتش مهری به دلم
آن نه بالاست که هست او به دل خسته بلا
پادشاهی به جهان از کرمت کم نشود
گر کنی از سر لطفت نظری سوی گدا
گر تو را با من بیچاره ی مسکین جنگست
چه کنم با تو که ما سر صلحست و صفا
نام مشک ختنی برد زبانم گویی
بوی زلف تو شنیدم همه از باد صبا
دوش در ماه رخ او نظری می کردم
چون بدیدم به مه ای دوست کجا تا به کجا
من به ظلمات شب هجر تو تا کی باشم
بی رخ دوست نباشد به جهان نور و ضیا
نکند با دل سرگشته ی ما غیر جفا
چون همه کار جهان، بنده به کامش خواهد
از چه رو می نکند کام دل خسته روا
ما نهادیم سری در قدمت سرو روان
راست گو از چه کشی ای دل و دین سر تو ز ما
بگذشتی و زدی آتش مهری به دلم
آن نه بالاست که هست او به دل خسته بلا
پادشاهی به جهان از کرمت کم نشود
گر کنی از سر لطفت نظری سوی گدا
گر تو را با من بیچاره ی مسکین جنگست
چه کنم با تو که ما سر صلحست و صفا
نام مشک ختنی برد زبانم گویی
بوی زلف تو شنیدم همه از باد صبا
دوش در ماه رخ او نظری می کردم
چون بدیدم به مه ای دوست کجا تا به کجا
من به ظلمات شب هجر تو تا کی باشم
بی رخ دوست نباشد به جهان نور و ضیا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.