۲۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶

همیشه میل نگارم بود به سوی جفا
نه مهر در دل سنگین او بود نه وفا

نه میل خاطر یاران نه شرم در دیده
ترحّمی نه در آن دل بود نه ترس خدا

نه رحمتی به دل ریش دردمندانه اش
نه در جهان نظری می کند به عین رضا

لبش چو آب حیاتست و دردمند منم
طبیبم از لب چون نوش دوست کرد دوا

روا مدار که بر ما جفا رود چندین
جفا ز حد بشد ای جان مکن که نیست روا

تو جانی از تن من دور تا به کی باشی
ز تن تو جان جهان را روا مدار جدا

چو چشم یار منم ناتوان به هجرانش
چو زلف دوست منم از هواش بی سر و پا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.