هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های معشوق مانند چشم‌های مست، زلف شانه‌کرده و قد بلندش یاد می‌کند و از درد فراق و بی‌وفایی روزگار شکایت دارد. شاعر همچنین به وفاداری خود تأکید کرده و از احساسات پرشور خود نسبت به معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۹

بشکست چشم مست تو جانا خمار ما
بربود زلف شست تو از دل قرار ما

از آه بی دلان که برآرند صبحدم
آشفته گشت زلف تو چون روزگار ما

دایم خیال قدّ تو در دیده ی منست
زیرا که جای سرو بود در کنار ما

از پا درآمدم ز غم روی آن صنم
نگرفت دست دل شبکی آن نگار ما

دیدم بسی جهان و بگشتم به عشق او
کس نیست در جهان وفا همچو یار ما

گفتم شکار زلف تو گشتم ستمگرا
گفتا که هست خلق جهانی شکار ما

گفتم وفا و مهر نداری چرا بگو
مست فراغتی تو ز احوال زار ما

کارم خراب از غم و بارم به دل ز عشق
روزی نظر فکن تو در این کار و بار ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.