هوش مصنوعی: این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از رفتن معشوق و غم ناشی از آن می‌نالد، زیبایی‌های او را ستایش می‌کند و از روزگار ناسازگار شکوه می‌کند. همچنین، او از امید به دیدار دوباره و ترس از فراموش شدن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۰

در باغ گل نماند و برفت از دیار ما
خوش بود هفته ای دو سه گل در کنار ما

هر چند گل به حسن بسی لاف می زند
کی دارد او طراوت روی نگار ما

از ما مکش تو سر که بدان روی مهوشت
آشفته گشت زلف تو چون روزگار ما

بارست بر در تو سگان را ستمگرا
در خلوت وصال حرامست بار ما

در عهد حسن و دلبری ما در این جهان
کردی به یک زمان دل شهری شکار ما

پرسی که حال و کار جهان چیست در غمم
جز گریه در فراق رخت نیست کار ما

بگذر به خاک ما زره مردمی ولیک
ترسم به دامن تو نشیند غبار ما

گر دورم از جناب شریف تو عذرها
بپذیر چونکه نیست در آن اختیار ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.