۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲

اگر اقبال باشد یاور ما
دهد داد ضعیفان داور ما

نماند این شب دیجور باری
برآید آفتاب خاور ما

چه باشد گر به دست آری نگارا
ز روی لطف یک دم خاطر ما

به هر ساعت ز یادت باد سردی
برآید از دل چون آذر ما

مسلمانان مگر ما را بزایید
برای روز هجران مادر ما

به دل می برنیایم، این بلا بین
از این دل تا چه آید بر سر ما

جوابم داد دلبر گفت در دام
فتادی از دو زلف کافر ما

به کویش گر روم فی الحال گوید
چو حلقه چند باشی بر در ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.