۲۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳

ما سر نهاده ایم به پایش بگو صبا
با سرو ناز تا که چرا سر کشد ز ما

گر عرضه می دهیم نیازی برش رواست
کاو پادشاه کشور حسنست و ما گدا

در موسمی که سایه ی سروست و وقت گل
از ما جداست سرو گل اندام ما چرا

دور از کنار ماست سهی سرو یار و هست
زین غصّه در میان دل و دیده ماجرا

مگذر ز ما و بر سر ما سایه ای فکن
کافکنده است بار فراقت مرا ز پا

محراب ابروان تو تا قبله ی دلست
جان در نیاز و دست دل ماست در دعا

بنمای آفتاب جمالت که می شود
جام جهان نمای ز روی تو با صفا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.