هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلتنگی سخن میگوید، از دوری معشوق شکایت دارد و از او میخواهد که با نگاهی پر از مهر به او بنگرد. او از رنجهای خود میگوید و از معشوق میخواهد که به او توجه کند. شاعر همچنین از نبود وفا در جهان گلایه میکند و از معشوق میپرسد که چرا با جفا دل او را شکسته است. در پایان، شاعر خود را فقیر و حقیر میداند و از معشوق که پادشاه جهان است، طلب کمک میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۴۲
درون دیده نشستی و دل شدت ماوا
نظر چرا نکنی دلبرا ز مهر به ما
تو جانی و تن رنجور من چنین مهجور
ز روی لطف نگارا مشو ز تن تو جدا
نظر به جانب درماندگان هجران کن
که نیست غیر وصال توشان ز هیچ دوا
پری رخا به چه از چشم ما شدی پنهان
به رغم دشمنم ای دوست روبه من بنما
وفا اگرچه نبودست در جهان هرگز
ولی ز اهل جهان هم برفت مهر و وفا
به جز وفا که نمودم بگو گناهم چیست
چرا دلم بشکستی ستمگرا به جفا
اگرچه ترک خطایی خطا کند بسیار
خدای را که بگردان عنان ز راه خطا
منم فقیر و حقیر و تو پادشاه جهان
ز دست من چه برآید بگو به غیر دعا
مرا چو بار نباشد به حضرتت چه کنم
پیام من که رساند مگر نسیم صبا
نظر چرا نکنی دلبرا ز مهر به ما
تو جانی و تن رنجور من چنین مهجور
ز روی لطف نگارا مشو ز تن تو جدا
نظر به جانب درماندگان هجران کن
که نیست غیر وصال توشان ز هیچ دوا
پری رخا به چه از چشم ما شدی پنهان
به رغم دشمنم ای دوست روبه من بنما
وفا اگرچه نبودست در جهان هرگز
ولی ز اهل جهان هم برفت مهر و وفا
به جز وفا که نمودم بگو گناهم چیست
چرا دلم بشکستی ستمگرا به جفا
اگرچه ترک خطایی خطا کند بسیار
خدای را که بگردان عنان ز راه خطا
منم فقیر و حقیر و تو پادشاه جهان
ز دست من چه برآید بگو به غیر دعا
مرا چو بار نباشد به حضرتت چه کنم
پیام من که رساند مگر نسیم صبا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.