۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰

قد تو سر کشد از جمله سرو بستانها
رخ تو طعنه زند بر گل گلستانها

کشید سر ز من خسته دل چو سرو روان
ببرد دل ز برم آن صنم به دستانها

صبوح روی تو خورشید عالم آرایست
رخ چو ماه تو شمع همه شبستانها

به روی چون گل خود صبحدم نمی شنوی
خروش بلبل و بانگ هزار دستانها

وزید باد بهاری جهان منوّر شد
نمی کشد دلم الّا به سوی بستانها

بهار و لاله و گل چون دمید در بستان
جمال طلعت زیبای تو شکست آنها

مرا که سیب زنخدان تو علاج دلست
کجا برم به جهان جمله بار بستانها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.