هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد عشق و اشتیاق به معشوق است. شاعر از معشوق می‌خواهد که از او روی برنگرداند و رنج عشق او را تسکین بخشد. همچنین، او از عدالت معشوق سخن می‌گوید و امیدوار است که جهان به برکت عدالت او آباد شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۶

در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب
زین بیش آن مپیچ و سر از سوی ما متاب

تا کی نهان شوی ز دو چشم دلم بگو
هرگز که دید صورت خورشید در نقاب

ما را ز مهر روی تو در دل حرارتیست
تسکین آن نمی شود اّلا به ماهتاب

ماه رخت مدار دریغ از من ضعیف
از ذرّه کی دریغ کند مهر آفتاب

رنجور عشق را ز دِوا چاره ای بساز
زیرا که هست چاره ی بیچارگان ثواب

ای سرو راستی بنشین در دو چشم ما
دانی که جای سرو روانست در سر آب

آتش گرفت در دل ما رحمتی نمای
زان رو که خون همی رود از چشم ما چو آب

گفتم جهان ز عدل تو آبادتر شود
اکنون یقین شدم که تو خواهی جهان خراب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.