هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف زیبایی و قامت بلند معشوق خود می‌پردازد و آن را با سرو و دیگر عناصر طبیعی مقایسه می‌کند. معشوق چنان زیباست که حتی سرو در مقابل او سر فرود می‌آورد و گل‌ها از فروغ رخش شرمنده می‌شوند. شاعر از ابروی کج و زلف پرچین معشوق سخن می‌گوید و تأثیر نگاه و غمزه‌های او را بر دل خود توصیف می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۹۲

کدام سرو به بالای دوست ماند راست
بگو دلا و به بستان نظر کن از چپ و راست

نگاه کردم و دیدم ز دور می آمد
نگار و سرو به پیشش به یک قدم برخاست

نه سرو بود و نه طوبی صنوبری دیدم
میان باغ و یقین شد که قد دلبر ماست

به سرو گفت که بنشین ز پا به پیش قدم
تو سرکشی به وجود منی چنین نه رواست

به لرزه در قدمش اوفتاد و گفت منم
کمینه چاکر آن قامتت که بس زیباست

گل از فروغ رخت در چمن ز بار بریخت
مه دو هفته بدیدش ز شرم او می کاست

دلم ببرد ز دست و سپرد ترک خطا
به ابروی کج و زلفش که پر ز چین و خطاست

به غمزه خون جهانی بریخت آن دلبر
دلم ببرد به دزدی ز چشم او پیداست

کسی به قدّ توأش دست رس کجا باشد
کنون چو زیر فلک کار قامتت بالاست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.