هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و ارادت خود به معشوق (که می‌تواند معشوق زمینی یا معنوی باشد) سخن می‌گوید. او از رنج‌های عشق، امید به وصال، و فداکاری جان در راه معشوق می‌گوید. معشوق در این شعر جایگاهی والا دارد و شاعر خود را بنده‌ای در پناه او می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۱۰۴

بخشد گناه بنده که او پادشاه ماست
گوید که بنده ایست که او در پناه ماست

منعم مکن به غمزه ی خونریز در غمت
غمّاز نیست نیک بدان کاو سیاه ماست

خون جگر ز دیده گشادم ز غم ببین
گر نشنوی تو مردم چشمم گواه ماست

جان در امید وصل تو دادیم دلبرا
گفتی شبی که بنده ی بی اشتباه ماست

رفتم به درگهش که زنم بوسه ای به خاک
دل برد از دو دستم و گفتا که راه ماست

کردیم جان فدای لب لعل دلکشش
روزی به لطف گفت که او نیک خواه ماست

دل برد و یک نظر سوی حال جهان نکرد
بختم به لابه گفت فلانی گناه ماست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.