۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶

ما را ز قد سرو تو ای دوست ثمرهاست
واندر دل ما آکه ز مهر تو شجرهاست

یک شب گذری کن به من خسته و بنگر
کآه دل ما در غم عشقت به سحرهاست

از حسرت شیرین لبت، ای کام دل من
فرهاد صفت گشته به کوه و به کمرهاست

از آه من خسته ی درویش بیندیش
زیرا که دعا را ز سر سوز اثرهاست

از هدهد اگر حال سبا باز بپرسی
ای دل تو چه دانی که از آنجا چه خبرهاست

یارب تو بساز از کرمت کار جهان را
کاندر ره الطاف تو ای دوست کرمهاست

آخر نظر لطف به احوال جهان کن
زان رو که تو را بر دل این بنده نظرهاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.