هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از درد دوری از معشوق و رنجهای عشق سخن میگوید. شاعر از بیقراری دل بدون یاد یار مینالد و از گذرا بودن خوبیها و بدیهای دنیا یاد میکند. همچنین، به صبر در برابر جفاهای معشوق و تسلیم در برابر تقدیر الهی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و جفای معشوق نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۰۷
هر که را نیست ز جانان خبری بی خبر است
غیر یاد غم آن دوست همه دردسر است
دل که با یاد تو همراه نباشد چه کنم
نظری کن به دل خسته که جای نظر است
هیچ دانی که بد و نیک نماند بر جای
شکر ایزد که بد و نیک جهان در گذر است
گرچه چون تیر مرا دور فکندی از پیش
همچنان قصّه ی عشق توأم ای جان ز بر است
روی مه روی نگه دار تو از چشم حسود
کاین همه فتنه و آشوب ز دور قمر است
هر که بنهاد دل خسته به کاشانه ی دهر
عاقلش می نتوان گفت که بس بی بصر است
از جفاهای تو از دیده بباریدم اشک
تا به حدّی که به ما آب کنون تا کمر است
گر درآیی ز سر لطف به بیت الحزنم
به نثار قدمت جان جهان مختصر است
آنچه بر سر بگذشتم ز جهان تا گذرد
از که بینم که همه حکم قضا و قدر است
غیر یاد غم آن دوست همه دردسر است
دل که با یاد تو همراه نباشد چه کنم
نظری کن به دل خسته که جای نظر است
هیچ دانی که بد و نیک نماند بر جای
شکر ایزد که بد و نیک جهان در گذر است
گرچه چون تیر مرا دور فکندی از پیش
همچنان قصّه ی عشق توأم ای جان ز بر است
روی مه روی نگه دار تو از چشم حسود
کاین همه فتنه و آشوب ز دور قمر است
هر که بنهاد دل خسته به کاشانه ی دهر
عاقلش می نتوان گفت که بس بی بصر است
از جفاهای تو از دیده بباریدم اشک
تا به حدّی که به ما آب کنون تا کمر است
گر درآیی ز سر لطف به بیت الحزنم
به نثار قدمت جان جهان مختصر است
آنچه بر سر بگذشتم ز جهان تا گذرد
از که بینم که همه حکم قضا و قدر است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.