هوش مصنوعی:
این شعر از درد فراق و جدایی از عزیزان سخن میگوید و از ناملایمات زمانه و جفای بخت شکایت دارد. شاعر از غم و اندوه ناشی از دوری معشوق مینالد و زیباییهای او را توصیف میکند. همچنین، به ناپایداری دنیا و بیوفایی آن اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد. همچنین، درک برخی از استعارهها و مفاهیم عمیق شعر ممکن است نیاز به بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.
شمارهٔ ۱۵۳
دلم ز درد فراقش فغان برآوردست
مرا فراق عزیزان ز جان برآوردست
گل وصال امید درخت دلداران
به بخت من همه جور زمان برآوردست
ز تیر غمزه اش ای دل حذر کنی اولی
که ترک مست ز ترکش کمان برآوردست
رخش ز شرم ببردست رنگ و بوی گل
لبش به شکّر مصری زیان برآوردست
میان صحن چمن قامت چو شمشادش
دمار از قد سرو روان برآوردست
اگرچه نیست جهان را وفا ولیک ز بخت
جفا دو دست به کار جهان برآوردست
به کام دشمن بدگو همیشه باد آنکس
که دوستان همه از دوستان برآوردست
مرا فراق عزیزان ز جان برآوردست
گل وصال امید درخت دلداران
به بخت من همه جور زمان برآوردست
ز تیر غمزه اش ای دل حذر کنی اولی
که ترک مست ز ترکش کمان برآوردست
رخش ز شرم ببردست رنگ و بوی گل
لبش به شکّر مصری زیان برآوردست
میان صحن چمن قامت چو شمشادش
دمار از قد سرو روان برآوردست
اگرچه نیست جهان را وفا ولیک ز بخت
جفا دو دست به کار جهان برآوردست
به کام دشمن بدگو همیشه باد آنکس
که دوستان همه از دوستان برآوردست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.