هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به توصیف معشوق و زیباییهای او مانند گیسوی کمند، چشمان خمار، لب لعل، قد سروآسا و روی آتشین میپردازد. او از عشق و دلباختگی خود سخن میگوید و بیان میکند که دل و جانش در گرو معشوق است و آرزوی وصال او را دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۵۷
تو را گیسو نگارا چون کمندست
مرا دل در سر زلفت به بندست
تو را چشمان چو نرگس پر خمارست
لب لعل تو شیرین تر ز قندست
تو را قدّیست همچون سرو آزاد
بر او میل دل ما بین که چندست
به روی آتشین تو نگارا
دل و جان جهان بر وی سپندست
بجز جانی ندارم در غم تو
ز لعلت بوسه ای ای جان به چندست
حیات جاودان خواهم به وصلت
چو بالای توأم همّت بلندست
بلای جان ما آن زلف و خالست
که ما را در چنین دامی فکندست
مرا دل در سر زلفت به بندست
تو را چشمان چو نرگس پر خمارست
لب لعل تو شیرین تر ز قندست
تو را قدّیست همچون سرو آزاد
بر او میل دل ما بین که چندست
به روی آتشین تو نگارا
دل و جان جهان بر وی سپندست
بجز جانی ندارم در غم تو
ز لعلت بوسه ای ای جان به چندست
حیات جاودان خواهم به وصلت
چو بالای توأم همّت بلندست
بلای جان ما آن زلف و خالست
که ما را در چنین دامی فکندست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.