هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و شوریدگی سخن می‌گوید. شاعر از عشق به معشوق و رنج‌های ناشی از آن لذت می‌برد، حتی اگر با بی‌اعتنایی و دشنام مواجه شود. او از امید به وصال، بوسه‌های شیرین، و حتی دردهای عشق به وجد می‌آید و همه‌چیز را در راه معشوق پذیراست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاطفی و شوریدگی‌های عاشقانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷۸

نازنینا به غم عشق تو مردن چه خوشست
جان به بوی سر زلف تو سپردن چه خوشست

گرچه داری ز من خسته فراغت لیکن
غم امّید شب وصل تو خوردن چه خوشست

در صبوحی که ز می مست بود نرگس او
زان دهان چو شکر بوسه ربودن چه خوشست

گرچه شیرین دهنی تلخ ز تو نوش کنم
کز لب لعل تو دشنام شنیدن چه خوشست

ای دلارام میان چمن و ناله ی چنگ
درد صبح گل وصل تو چیدن چه خوشست

گرچه از پای درآمد دل من در طلبت
در جهان از پی وصل تو دویدن چه خوشست

گر بدانی تو که دلال غم عشّاقی
که به بازار غمش غصّه خریدن چه خوشست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.