هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از درد فراق و غم عشق سخن می‌گوید. شاعر از یار قدیمی خود یاد می‌کند و از مهر و درد او می‌نالد. او از باد صبا می‌خواهد که عطر زلف یارش را بیاورد و از سروقامتی و زیبایی‌های یارش تعریف می‌کند. در نهایت، شاعر به رحمت خداوند و بخشش گناهان امیدوار است.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۹۹

ای یار دلم را غم تو یار قدیمست
مهر تو مرا مونس و درد تو ندیمست

از درد فراق رخت ای نور دو دیده
از دیده مرا بر رخ زر اشک چو سیمست

ای باد صبا نکهت زلفش به من آور
کاین خسته دل غم زده قانع به نسیمست

گر هست چو سروش سوی ما میل بگویش
ما را ز بد دشمن بدخواه چه بیمست

گر ملک عجم بی تو سراسر همه بخشند
حقا که به نزد من دلداده ضمینست

از من گنهی گر به وجود آمده باشد
شکرست خدا را که دل دوست رحیمست

بالای تو چون سرو روانست به بستان
چشمان تو چون نرگس و زلف تو چو جیمست

در چشم دلم روی تو چون بدر تمامست
گویی که سواد دهنت حلقه ی میمست

بیچاره دلم سیرکنان گرد جهان گشت
بر خاک در دوست کنون گشته مقیمست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.