هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید و تأثیرات عمیق این زیبایی را بر جهان و اطرافیان توصیف میکند. شاعر از زلف دلستان، لبهای شیرین و نگاه جادویی معشوق صحبت میکند و بیان میکند که این زیبایی باعث ایجاد فتنه و شور در جهان میشود. همچنین، شاعر از احساسات خود و تأثیرات عشق بر قلبش سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و زیباییشناسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۳۱۱
چو تاب در سر آن زلف دلستان فکند
هزار فتنه و آشوب در جهان فکند
چو شور پستهٔ تو تلخیی کند به شکر
هزار شور و شغب در شکرستان فکند
چو خلق را به سر آستین به خود خواند
به غمزهشان بکشد خون برآستان فکند
چون جشن ساخت بتان را چو خاتمی شد ماه
که بو که خاتم مه نیز در میان فکند
به پیش خلق مرا دی بزد به زخم زبان
که تا به طنز مرا خلق در زبان فکند
بتا ز زلف تو زان خیره گشت روی زمین
که سایه بر سر خورشید آسمان فکند
اگر شبی برم آیی به جان تو که دلم
بر آتش تو به جای سپند جان فکند
دلم ببردی و عطار اگر ز پس آید
چنان بود که پس تیر در، کمان فکند
هزار فتنه و آشوب در جهان فکند
چو شور پستهٔ تو تلخیی کند به شکر
هزار شور و شغب در شکرستان فکند
چو خلق را به سر آستین به خود خواند
به غمزهشان بکشد خون برآستان فکند
چون جشن ساخت بتان را چو خاتمی شد ماه
که بو که خاتم مه نیز در میان فکند
به پیش خلق مرا دی بزد به زخم زبان
که تا به طنز مرا خلق در زبان فکند
بتا ز زلف تو زان خیره گشت روی زمین
که سایه بر سر خورشید آسمان فکند
اگر شبی برم آیی به جان تو که دلم
بر آتش تو به جای سپند جان فکند
دلم ببردی و عطار اگر ز پس آید
چنان بود که پس تیر در، کمان فکند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.