هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق عمیق خود به معشوق و رنجهای ناشی از این عشق سخن میگوید. او از جفاهای معشوق و دردهای دل خود مینالد، اما با این وجود، عشق و وفاداری خود را حفظ میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'بلای دل و دین' و 'دشمن بدخو' ممکن است نیاز به بلوغ عاطفی برای درک داشته باشند.
شمارهٔ ۲۲۵
عشق تو مرا در دل و جان نقش نگینست
مهر رخ خوب تو بلای دل و دینست
چشم تو خطا کرد که خون دل ما ریخت
الّا نه خطا زان مه خورشید جبینست
دل کار خطا کرد که در زلف تو آویخت
زیرا که در آن زلف سراسر همه چینست
یک دوست ندارم به جهان در غم رویت
دشمن چه توان گفت که یک روی زمینست
در دل بجز از مهر رخ خواب توأم نیست
چشم تو چرا با من بیچاره به کینست
گر وعده ی دیدار ندادی دل ما را
هر وعده که دادی نه چنان بود چنینست
گفتند وفا در دل او نیست نه آن بود
امّید من و عهد تو ای دوست همینست
در کار غم عشق تو کردم دل و دین را
دل رفت و اگر جان برود بنده رهینست
خواهم که شوم خاک سر کوی تو ای دوست
لکن چه کنم دشمن بدخو به کمینست
ما دل به جفاهای جهانی بنهادیم
گر میل تو ای دلبر بدمهر بدینست
مهر رخ خوب تو بلای دل و دینست
چشم تو خطا کرد که خون دل ما ریخت
الّا نه خطا زان مه خورشید جبینست
دل کار خطا کرد که در زلف تو آویخت
زیرا که در آن زلف سراسر همه چینست
یک دوست ندارم به جهان در غم رویت
دشمن چه توان گفت که یک روی زمینست
در دل بجز از مهر رخ خواب توأم نیست
چشم تو چرا با من بیچاره به کینست
گر وعده ی دیدار ندادی دل ما را
هر وعده که دادی نه چنان بود چنینست
گفتند وفا در دل او نیست نه آن بود
امّید من و عهد تو ای دوست همینست
در کار غم عشق تو کردم دل و دین را
دل رفت و اگر جان برود بنده رهینست
خواهم که شوم خاک سر کوی تو ای دوست
لکن چه کنم دشمن بدخو به کمینست
ما دل به جفاهای جهانی بنهادیم
گر میل تو ای دلبر بدمهر بدینست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.