هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از بی‌اعتنایی به دنیا و نظرات دیگران سخن می‌گوید. او خود را مانند صدفی می‌داند که پر از مروارید است و از بد و نیک زمانه فارغ است. شاعر به پاکدامنی و شهرت آفتاب اشاره می‌کند و از دوستان دشمن‌خو شکایت دارد. همچنین، او از حسادت دیگران نسبت به طبع خود می‌گوید و جهان را به سروی تشبیه می‌کند که در جایگاه مناسب خود قرار دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به توضیح داشته باشد.

شمارهٔ ۲۳۰

فراغتیست مرا از جهان و هرچه دروست
چه باک دارم از اندیشه های دشمن و دوست

مرا اگر چو سخن خلق در دهان گیرند
غریب نیست صدف دایماً پر از لولوست

کسی که از بد و نیک زمانه دست بشست
معینست که فارغ ز مادح و بدگوست

چو پاک دامنی آفتاب مشهورست
چه باک اگر شب تاریک در مقابل اوست

به رسم تضمین این بیت دلکش آوردم
ز شعر شیخ که جانم به طبع دارد دوست

«ز دست دشمنم ای دوستان شکایت نیست
شکایتم همه از دوستان دشمن خوست»

نسیم گلشن طبعم حسود تر دامن
شنیده است که چون باد خلد عنبربوست

به سان غنچه که بر وی وزد صبا هر دم
از آن معاینه بر خویشتن بدرّد پوست

جهان خوشست چو سرو از چمن مرو بیرون
که جای مردم روشن روان کنون لب جوست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.