هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عمیق و عرفانی شاعر است که از ناشناخته ماندن دردها و رازهای درونی خود نزد دیگران شکایت می‌کند. شاعر احساس می‌کند که مردم عادی و حتی عابدان ظاهری، درک درستی از حالات روحی و عرفانی او ندارند. او از بی‌یاری و تنهایی خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها کسانی که خود این دردها را تجربه کرده‌اند، می‌توانند حال او را درک کنند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم عرفانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۱۳

سر مستی ما مردم هشیار ندانند
انکار کنان شیوهٔ این کار ندانند

در صومعه سجاده نشینان مجازی
سوز دل آلودهٔ خمار ندانند

آنان که بماندند پس پردهٔ پندار
احوال سراپردهٔ اسرار ندانند

یاران که شبی فرقت یاران نکشیدند
اندوه شبان من بی‌یار ندانند

بی یار چو گویم بودم روی به دیوار
تا مدعیان از پس دیوار ندانند

سوز جگر بلبل و دلتنگی غنچه
بر طرف چمن جز گل و گلزار ندانند

جمعی که بدین درد گرفتار نگشتند
درمان دل خستهٔ عطار ندانند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.