هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از شور و اشتیاق عاشق به معشوق و درد هجران سخن میگوید. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، از وصل به معشوق به عنوان تنها هدف زندگی یاد میکند و درد فراق را با تصاویر زیبا و نمادین مانند غبار بر مردمک دیده و خار در گلزار توصیف میکند. همچنین، اشارهای به منصور حلاج و مفهوم عرفانی «انا الحق» دارد که بر عمق عشق و فنا در معشوق دلالت میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مفاهیم عرفانی مانند «انا الحق» ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۲۴۳
مقصود جهان از دو جهان وصل نگاریست
ورنی به جهانم بجز این کار چه کاریست
بازآی که روشن شودم دیده به رویت
کز هجر تو بر مردمک دیده غباریست
ای دوست مپندار که ما را شب هجران
بی روی دلارای تو خوابی و قراریست
بی مار میسّر نشود گنج و ز گلزار
دیدی تو گلی تازه که بی صحبت خاریست
زین بیش میازار دل خسته ی ما را
ای دوست که آزار دل خسته نه کاریست
منصور انا الحق زد و بر دار زدندش
ای دیده در او بنگر و بنگر که چه داریست
مشتاق تو بسیار و هوادار تو بی حد
در زمره ی عشاق، جهان در چه شماریست
ورنی به جهانم بجز این کار چه کاریست
بازآی که روشن شودم دیده به رویت
کز هجر تو بر مردمک دیده غباریست
ای دوست مپندار که ما را شب هجران
بی روی دلارای تو خوابی و قراریست
بی مار میسّر نشود گنج و ز گلزار
دیدی تو گلی تازه که بی صحبت خاریست
زین بیش میازار دل خسته ی ما را
ای دوست که آزار دل خسته نه کاریست
منصور انا الحق زد و بر دار زدندش
ای دیده در او بنگر و بنگر که چه داریست
مشتاق تو بسیار و هوادار تو بی حد
در زمره ی عشاق، جهان در چه شماریست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.