هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، زیبایی معشوق و تأثیر آن بر شاعر را توصیف می‌کند. شاعر از دیدار معشوق خود به وجد آمده و آن را مایهٔ سعادت و خوشبختی می‌داند. او از عشق و شوقی که دارد سخن می‌گوید و از درد هجران می‌نالد. در نهایت، شعر به عظمت عشق و تأثیر جهان‌سوز آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۲۵۳

نظر به روی تو صبحی نشان فیروزیست
که حسن روی تو در غایت دل افروزیست

گشوده دیده ی جانم به روی مهوش تو
هزار شکر که این دولتم ز تو روزیست

چمن شده چو بهشت برین دگر باره
که زیب و زینت بستان ز باد نوروزیست

ز شوق رشته ی جانم چو شمع می سوزد
خود از تو حاصل ما در جهان جگر سوزیست

به غمزه با من و ابروش با کسی دیگر
همیشه کار تو جانا مگر کله دوزیست

نسیم باد بهاری به صبح خوش بویست
مگر ز سوی شمال و ز باغ پیروزیست

منم که جان به شب هجر می دهم تا روز
صبوح و دولت وصل تو تا که را روزیست

سخن کرانه ندارد در این جهان لیکن
نشان ختم سخن در جهان جهان سوزیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.