هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد فراق و عشق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر با تصاویر زیبا و تشبیهات گویا، ناتوانی خود در توصیف معشوق و بی‌قراری ناشی از دوری او را بیان می‌کند. او بهشت و نعماتش را بدون معشوق نازیبا می‌داند و وفاداری خود را در جهانی بی‌وفا اعلام می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با بلوغ فکری بیشتر است.

شمارهٔ ۲۶۹

کدام دیده به دیدار یار بینا نیست
کدام نطق به اوصاف یار گویا نیست

اگرچه حور و قصورند در بهشت برین
به چشم عاشق بیچاره بی تو زیبا نیست

هزار سرو اگر در میان بستانست
یکی چو قامت آن سروناز رعنا نیست

هزار عنبر سارا و مشک تاتاری
اگرچه هست چو زلفین یار بویا نیست

تو از زمانه ی بدخو وفا چه می طلبی
دلا که مهر درین روزگار گویا نیست

صبا چو بر سر کویش گذر کنی زنهار
طریق عهد شکستن بگو که در ما نیست

مرا ز درد فراق تو نیست یک ساعت
کز اشک دیده ی مهجور من چو دریا نیست

بسوخت خلق جهان را به حال زارم دل
به سختی دل دلدار سنگ خارا نیست

به جان رسید دل من ز دست جور فراق
اگر تو را به جهان صبر هست ما را نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.