هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانهای است که شاعر در فراق معشوق خود تجربه میکند. او از بیقراری، غم و اندوه ناشی از این جدایی میگوید و آرزوی وصال معشوق را دارد. شاعر از جفاهای معشوق شکایت دارد اما با این حال، عشق او پایدار است و هیچ چیز دیگری در زندگی برایش مهم نیست.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۲۷۹
بازآ که در فراق تو ما را قرار نیست
روز و شبم بجز غم عشق تو کار نیست
از گلستان روی تو ای سرو سیم تن
در دست ما کنون به جز از نوک خار نیست
باریست بر دل من مسکین که از چه روی
ما را به بارگاه وصال تو بار نیست
از جانم ار چه گرد بر آورد درد عشق
بر خاطر از جفای تو ما را غبار نیست
هر دل که کیمیای وصال تو یافتست
قلبست اگر به بوته ی عشقش گذار نیست
دستم نگار گشت به خون دل ای نگار
در آرزوی آنکه به دستم نگار نیست
ماییم و عشق روی دلارام در جهان
اینست کار ما و جز این هیچ کار نیست
روز و شبم بجز غم عشق تو کار نیست
از گلستان روی تو ای سرو سیم تن
در دست ما کنون به جز از نوک خار نیست
باریست بر دل من مسکین که از چه روی
ما را به بارگاه وصال تو بار نیست
از جانم ار چه گرد بر آورد درد عشق
بر خاطر از جفای تو ما را غبار نیست
هر دل که کیمیای وصال تو یافتست
قلبست اگر به بوته ی عشقش گذار نیست
دستم نگار گشت به خون دل ای نگار
در آرزوی آنکه به دستم نگار نیست
ماییم و عشق روی دلارام در جهان
اینست کار ما و جز این هیچ کار نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.