هوش مصنوعی:
متن بیانگر عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوق است که در آن شاعر از درد فراق و بیقراری خود میگوید و اظهار میدارد که در جهان هیچ پناهگاهی جز معشوق ندارد. او از معشوق میخواهد که به سویش بیاید و از صبر ناکافی خود در فراق شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۹۷
تو می دانی که ما را جز تو کس نیست
به عالم جز توأم فریادرس نیست
ندارم در جهان غیر از تو یاری
چه چاره چون به وصلم دست رس نیست
هوای کوی دلبر هست ما را
خدا داند که جز اینم هوس نیست
سهی سروا گذاری کن سوی ما
که ما را صبر از تو یک نفس نیست
گرت بینم همه عمری شب و روز
دو چشمم را ز دیدار تو بس نیست
گرفتارم به درد دل چو بلبل
بگو تا کی خلاصم زین قفس نیست
نفس بی یاد آنکس برنیارم
که او با من زمانی هم نفس نیست
به فریاد من فریاد خوان رس
که ما را در دو عالم جز تو کس نیست
به جان تو قسم کز درد هجرت
چو آب چشم ما رود ارس نیست
به عالم جز توأم فریادرس نیست
ندارم در جهان غیر از تو یاری
چه چاره چون به وصلم دست رس نیست
هوای کوی دلبر هست ما را
خدا داند که جز اینم هوس نیست
سهی سروا گذاری کن سوی ما
که ما را صبر از تو یک نفس نیست
گرت بینم همه عمری شب و روز
دو چشمم را ز دیدار تو بس نیست
گرفتارم به درد دل چو بلبل
بگو تا کی خلاصم زین قفس نیست
نفس بی یاد آنکس برنیارم
که او با من زمانی هم نفس نیست
به فریاد من فریاد خوان رس
که ما را در دو عالم جز تو کس نیست
به جان تو قسم کز درد هجرت
چو آب چشم ما رود ارس نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.