هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر از دوری معشوق رنج میبرد و از او میخواهد که به عشق او توجه کند. او از خیال معشوق به عنوان تنها پناهگاه خود یاد میکند و از روزهای فراق و شبهای وصل سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم بهکاررفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۳۰۱
گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست
غیر از خیال روی توام در خیال نیست
آیم به سر دوان به سر کوی تو چو گوی
ای نور دیدگان ز منت گر ملال نیست
تا کی خوری تو خون دل عاشقان مخور
زین بس مخور تو خون دلم کاین حلال نیست
چندم به درد شدّت هجران کنی خراب
یارب شب فراق ترا خود زوال نیست
آخر بده زکات جمال و جوانیت
زآن رو که اعتماد به دور جمال نیست
جانم ز درد روز فراقت به جان رسید
آخر فراق را به جهان خود وصال نیست
اندیشه ام بجز شب وصلت نبوده است
جانا به جان دوست که فکری محال نیست
یارب پیام من که رساند بدان نگار
چون باد را به خاک در او مجال نیست
قدی بلند نیست به غایت ز چشم دور
آن سرو ماش قامت بی اعتدال نیست
غیر از خیال روی توام در خیال نیست
آیم به سر دوان به سر کوی تو چو گوی
ای نور دیدگان ز منت گر ملال نیست
تا کی خوری تو خون دل عاشقان مخور
زین بس مخور تو خون دلم کاین حلال نیست
چندم به درد شدّت هجران کنی خراب
یارب شب فراق ترا خود زوال نیست
آخر بده زکات جمال و جوانیت
زآن رو که اعتماد به دور جمال نیست
جانم ز درد روز فراقت به جان رسید
آخر فراق را به جهان خود وصال نیست
اندیشه ام بجز شب وصلت نبوده است
جانا به جان دوست که فکری محال نیست
یارب پیام من که رساند بدان نگار
چون باد را به خاک در او مجال نیست
قدی بلند نیست به غایت ز چشم دور
آن سرو ماش قامت بی اعتدال نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.