هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه شاعر از جدایی و جفای معشوق است. شاعر از تنهایی و بی‌کسی خود می‌نالد و اشاره می‌کند که معشوق او را رها کرده و به دیگران روی آورده است. همچنین، شاعر از فقر و نداری خود سخن می‌گوید و از این که کریمان به او توجهی ندارند، شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن مناسب نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند فقر و جفا ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۰۲

مرا دلبند و مونس غیر غم نیست
ترا سرمایه جز جور و ستم نیست

مرا چون تو نباشد در جهان یار
ترا بهتر ز من دلدار کم نیست

اگر روی ترا در خواب بینم
ز بخت سرکش خود باورم نیست

به جان آمد دل من از جفایت
که بر جای تو جز غم در برم نیست

هلال عید اگر چه خوش هلالیست
چو طاق ابروی دلدار خم نیست

خبرداری نگارینا به جانت
که در هجران تو خواب و خورم نیست

درم خواهد ز من درویش گفتم
بگویم نی گرم هست و گرم نیست

کریمان را کرم باقیست لیکن
چه چاره چون به دست اندر درم نیست

تهی دستم چو سرو آزاد آری
درم جایی بود کانجا کرم نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.