هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و بیوفایی معشوق است. شاعر از تنهایی و بیکسی شکایت میکند و تنها همدم خود را غم عشق میداند. او از درد فراق مینالد و تأکید میکند که هیچ دردی به سختی این درد نیست. شاعر معشوق را به موجودی غیر زمینی تشبیه میکند و از سوختن در آتش غم او سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق نافرجام، درد فراق و اندوه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۳۰۳
نگار من به سر عهد خویش محکم نیست
مرا به غیر غم دوست هیچ همدم نیست
پیام من که رساند به یار مهرگسل
که در جهان بجز از باد صبح محرم نیست
بگو به یار که از غم به لب رسیدم جان
بیا که جز دل گرمی و آه سردم نیست
مرا که بود یکی دل به دست افکندم
به درد عشق تو ما را دلی به هردم نیست
به غیر درد فراقت که بر دلم صعب است
به جان تو که جز این درد هیچ دردم نیست
که شرح آن رخ چون ماه می تواند داد
مگر پریست تو گویی ز نسل آدم نیست
ز آتش غم او خاک ما به باد برفت
به دست دل چه توان کرد غیر بادم نیست
مرا به غیر غم دوست هیچ همدم نیست
پیام من که رساند به یار مهرگسل
که در جهان بجز از باد صبح محرم نیست
بگو به یار که از غم به لب رسیدم جان
بیا که جز دل گرمی و آه سردم نیست
مرا که بود یکی دل به دست افکندم
به درد عشق تو ما را دلی به هردم نیست
به غیر درد فراقت که بر دلم صعب است
به جان تو که جز این درد هیچ دردم نیست
که شرح آن رخ چون ماه می تواند داد
مگر پریست تو گویی ز نسل آدم نیست
ز آتش غم او خاک ما به باد برفت
به دست دل چه توان کرد غیر بادم نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.