هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و فراق معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که توان تحمل این دوری را ندارد. او به یاد معشوق است و هیچ چیز دیگری جز یاد او بر زبانش جاری نمی‌شود. شاعر از تنهایی و نداشتن محرم راز شکایت دارد و از دشمنان و بی‌مهری دوستان می‌گوید. در نهایت، تنها لطف و محبت معشوق را در جهان می‌بیند.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به درد هجران و تنهایی می‌تواند برای مخاطبان با سن بالاتر مناسب‌تر باشد.

شمارهٔ ۳۰۹

درد هجران ز تو نهانم نیست
بیش ازین طاقت و توانم نیست

مهرت از دل نمی شود خالی
غیر یاد تو بر زبانم نیست

در فراق رخت شبان دراز
جز خیال تو میزبانم نیست

حال خود خواهمت که عرضه دهم
محرمی راز آن چنانم نیست

مرغ پربسته ام به کوی مراد
چه کنم میل آشیانم نیست

بس بلاها ز دشمنان دارم
هیچ لطفی ز دوستانم نیست

بنوازم بتا که هیچ کسی
غیر لطف تو در جهانم نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.