هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و بی‌قید و شرط شاعر به معشوق است. شاعر با زیبایی‌های معشوق مانند ابروها، موها و بوی خوش او سرگرم است و معتقد است که هیچ چیزی در جهان به پای معشوق نمی‌رسد. او احساس می‌کند که دلش تنها در کنار معشوق آرام می‌گیرد و هیچ مأوایی جز سر کوی او ندارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۱۶

چون تماشاگه جان غیر سر کوی تو نیست
دلبرا صبر و شکیباییم از روی تو نیست

سجده گاه دل عشاق چو در وقت نیاز
راز گویند بجز طاق دو ابروی تو نیست

دل سرگشته ما را که نشان خواهد داد
بس عجب باشد اگر در شکن موی تو نیست

بوی عنبر به مشامم برسانید صبا
نیک دانم که بجز نکهت گیسوی تو نیست

عنبر و مشک و گل و یاسمن و بوی عبیر
همه دیدیم ولی چون نفس و بوی تو نیست

با وجود چو تو سرو چمنی در جلوه
آدمی نیست که او میل دلش سوی تو نیست

عاقبت مرغ دل از سیر جهان بازآمد
زانکه مأواگه او غیر سر کوی تو نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.