هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر عشق و اشتیاق عمیق شاعر به معشوق است که در آن از درد فراق و غم عشق سخن میگوید. شاعر توصیف میکند که هیچ کس از غم معشوق در امان نیست و دلها به او بسته شدهاند. همچنین، او از تأثیر پایدار معشوق بر قلب خود و رنجهای ناشی از این عشق میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم عشق و رنجهای عاطفی برای مخاطبان با درک بالاتر مناسبتر است.
شمارهٔ ۳۱۹
کیست که جانش ز غمت خسته نیست
کیست که دل را به رخت بسته نیست
چون قد و بالای تو سروی دگر
بر لب سرچشمه ی جان رسته نیست
نقش رخت می نرود از دلم
زنگ غم عشق تو سربسته نیست
روی به درگاه نیازش بمال
در بزن ای دل که دری بسته نیست
نیست شبی کز غم تو در جهان
روی من از خون جگر شسته نیست
کیست که دل را به رخت بسته نیست
چون قد و بالای تو سروی دگر
بر لب سرچشمه ی جان رسته نیست
نقش رخت می نرود از دلم
زنگ غم عشق تو سربسته نیست
روی به درگاه نیازش بمال
در بزن ای دل که دری بسته نیست
نیست شبی کز غم تو در جهان
روی من از خون جگر شسته نیست
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.