هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق عمیق و یکطرفه خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که در جهان هیچ کس جز معشوق برای او جذابیت ندارد. او از بی‌قراری و اشک‌هایش در فراق معشوق می‌نالد و اظهار می‌کند که هیچ راهی جز کوی معشوق ندارد. شاعر از وفاداری بی‌شائبه خود سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد به حال زار او نظر کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۲۸

مرا درعشق تو خواب و خوری نیست
بجز تو در جهانم دلبری نیست

تو را بر جای من باشد بسی کس
مرا بر جایت ای جان دلبری نیست

اگرچه سرکشی چون سرو از ما
مرا در پای تو غیر سری نیست

نمی دانم بجز کوی تو راهی
بجز درگاه تو ما را دری نیست

به دریای فراقت ای دلارام
به غیر از اشک چشمم گوهری نیست

ز روز اوّلت گفتم نگارا
که شبهای غمت را آخری نیست

چو سیماب سرشکم در جهان کو
چو رنگ روی زرد من زری نیست

به آب دیده پروردمت لیکن
درخت باغ وصلت را بری نیست

نظر فرما به حال زارم ای جان
که چون من در جهانت چاکری نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.