هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌نالد و از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد. او احساس می‌کند که آه و ناله‌هایش بی‌اثر است و معشوق به او و دیگر دلسوختگان توجهی ندارد. شاعر با بیان تصاویر شعری مانند خاک شدن در راه معشوق و ندیدن توجه از سوی او، عمق ناراحتی خود را نشان می‌دهد. در پایان نیز از ناامیدی و تاریکی شب هجران می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۲۹

از حال پریشان من او را خبری نیست
یا هست و به دلسوختگانش نظری نیست

گویند که دارد اثری آه دل ریش
فریاد که آه دل ما را اثری نیست

در ره گذرش خاک شدم تا گذر آرد
بر ماش چرا آن بت مه رو گذری نیست

گر هست تو را غیر من خسته نگاری
ای دوست به جان تو که ما را دگری نیست

گفتم دل و جان پیشکش عشق تو کردم
آشفته دلان را بجز این ما حضری نیست

گفتا ز جهان هیچ توقّع چو نداریم
ما را سر و پروای چنین مختصری نیست

گویند که شب را سحری هست خدا را
این تیره شب هجر مرا خود سحری نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.