هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و دل‌شکستگی خود می‌گوید. او از معشوقی یاد می‌کند که به او وفا نکرده و باعث رنجش شده است. شاعر از جفاهای معشوق و ناامیدی خود از این رابطه سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عشق و دل‌شکستگی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مناسب است. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۴۵

دیدی که آن نگار سرو برگ ما نداشت
دل بستد از فلان و به دست غمش گذاشت

آن بس نبود کاو بستد دل ز دست ما
وآنگاه شحنه ای ز جفا بر دلم گماشت

گفتم مگر که ریش مرا مرهمی بود
مسکین دل ضعیف بر او این طمع نداشت

کاو ریش اندرون مرا این نمک زند
یارب چه بود فکرش و با ما سرچه داشت

یک دم وفا نکرد به قولش چو دوستان
تخم جفا به وادی خاطر چرا بکاشت

راه وفا نگیرد و دایم جفا کند
ما را بر او نبود بر این گونه چشم داشت

چشم جهان گشاده به راه امید اوست
از نیمروز تا به شب از صبح تا به چاشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.