۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۸

نسیم باد بهارست یا هوای بهشت
بهشت چیست وصال نگار حورسرشت

نوای بلبل و آواز چنگ و نغمه ی عود
خوش است و خوش بود آبی روانه بر لب کشت

بهشت روی تو ما را مدام می باید
به اختیار بگو تا بهشت را که بهشت

اگرچه هیچ نمی دانم این قدر دانم
که ناز خوب نباشد یقین ز مردم زشت

ز جان نمی رودم عشق و در ازل گویی
خدای مهر تو و خاک من به هم بسرشت

ز سرگذشت نکردم سپاس و می دانم
که بر سر من از این سان قضای خوب نبشت

ز استخوان نکنم مهر تو برون ای جان
اگر زنند ز خاک جهان جهانی خشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.