هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل از درد فراق و ناامیدی از وصال یار مینالد. او از عشق بیپاسخ، بیوفایی معشوق و رنجهای دلشکستگی سخن میگوید. امیدش به وصل تبدیل به یأس شده و از جفاهای معشوق شکایت دارد. تنها آرزویش رسیدن به مراد دل تنگش است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و دلشکستگی، همراه با استفاده از اصطلاحات و استعارات ادبی پیچیده، درک این متن را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار میسازد. همچنین موضوعات مطرح شده مانند ناامیدی و جفای معشوق برای سنین پایین مناسب نیست.
شمارهٔ ۳۵۱
پشتم ز غم بار فراق تو دوتا گشت
امّید شب وصل توأم جمله هبا گشت
هرگز به سر کوی نگاری نرسیدم
تا مرغ دل خسته ی ما گرد هوا گشت
یکتا شدم اندر غم عشق تو نگارا
بر روی تو تا زلف سمن سات دو تا گشت
آن قد دلارای که صبر از دل ما برد
بالاش نگویید که آن عین بلا گشت
امّید وفا بود مرا از کرم دوست
گویی که همه عهد و وفای تو جفا گشت
از یار نیامد سوی این خسته پیامی
تا محرم راز دل ما باد صبا گشت
گویی که ببرّید ز ما آن بت بی مهر
بگذاشت وفا یک سرو همدست جفا گشت
هر تیر که در کیش دلم بود بیفکند
بر تیر چه از دست دلم چونکه خطا گشت
آخر بده امروز مراد دل تنگم
چون کام دلت از دو جهان جمله روا گشت
امّید شب وصل توأم جمله هبا گشت
هرگز به سر کوی نگاری نرسیدم
تا مرغ دل خسته ی ما گرد هوا گشت
یکتا شدم اندر غم عشق تو نگارا
بر روی تو تا زلف سمن سات دو تا گشت
آن قد دلارای که صبر از دل ما برد
بالاش نگویید که آن عین بلا گشت
امّید وفا بود مرا از کرم دوست
گویی که همه عهد و وفای تو جفا گشت
از یار نیامد سوی این خسته پیامی
تا محرم راز دل ما باد صبا گشت
گویی که ببرّید ز ما آن بت بی مهر
بگذاشت وفا یک سرو همدست جفا گشت
هر تیر که در کیش دلم بود بیفکند
بر تیر چه از دست دلم چونکه خطا گشت
آخر بده امروز مراد دل تنگم
چون کام دلت از دو جهان جمله روا گشت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.