هوش مصنوعی: این شعر از فراق و جدایی معشوق سخن می‌گوید و درد ناشی از این دوری را توصیف می‌کند. شاعر از رفتن یار و تأثیر عمیق آن بر روح و جان خود می‌نالد و با استفاده از تصاویر طبیعی مانند شاخ نارون، سرو، گل و بلبل، این اندوه را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی در شعر وجود دارد که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، این شعر نیاز به درک ادبیات کلاسیک فارسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۳۵۴

دلبر چه زود از سر پیمان ما برفت
از رفتنش چه سوز که بر جان ما برفت

دردم چو عشق دوست که حالش پدید نیست
هست و طبیب از سر درمان ما برفت

نشو و نما نکرد دگر شاخ نارون
تا آن قد چو سرو ز بستان ما برفت

دیگر نخواند بلبل خوشخوان به صبحدم
تا آن رخ چو گل ز گلستان ما برفت

جانا به چشم تو که نشد جمع خاطرم
تا از بر آن دو زلف پریشان ما برفت

کی برفروخت کاخ دل ما به نور وصل
تا از میانه شمع شبستان ما برفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.