هوش مصنوعی: شاعر از درد فراق و هجران می‌نالد و از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. بوی گل و طبیعت نیز او را به یاد معشوق می‌اندازد و درد فراق را بیشتر می‌کند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۶۶

از بوی گلم دماغ بگرفت
زان روی دلم به باغ بگرفت

خشکست دماغ من ز سودا
بی یار ز باغ و راغ بگرفت

در ظلمت هجرتم گرفتار
وصل تو شبی چراغ بگرفت

عشق تو چو بر دلم فزون شد
حسن تو چنین به داغ بگرفت

چون بوی گل از چمن برون شد
سرتاسر باغ و راغ بگرفت

دانی به جهان که سینه ی جان
از دست فراق داغ بگرفت
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.