هوش مصنوعی: شاعر از جدایی و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و درد فراق و جفای یار را توصیف می‌نماید. او از ناامیدی، اشک‌های بی‌پایان و آتش دل می‌گوید و بیان می‌کند که جهان پر از داستان عشق و رنج است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفای معشوق و درد فراق ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۶۸

فریاد کان نگار دل از مهر برگرفت
جور و جفا به حال دل ما ز سر گرفت

ترک وفا و مهر و محبت بکرد و باز
یارم برفت بر من و یاری دگر گرفت

چون صبر و طاقتم ز ستمکاریش نماند
دل نیز رفت و دلبرکی خوبتر گرفت

درد دل از طبیب چه پنهان کنی کنون
چون داستان عشق جهان سر به سر گرفت

روزی به رهگذار ز دورم بدید یار
در خشم شد ز ما و به تک راه برگرفت

آهی چنان ز آتش دل در جهان زدم
کز آه من جهان همه از خشک و تر گرفت

چندان ز دیده اشک ببارید مردمک
کز آب دیده ام به جهان ره گذر گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.