هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به بیان عشق و وفاداری بیپایان خود به معشوق میپردازد و با وجود جفاهای معشوق، همچنان به او وفادار است. او از معشوق میخواهد که به او توجه کند و در دل و جانش جای گیرد. شاعر معشوق را سلطان جهان میداند و خود را گدای او معرفی میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و وفاداری است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۳۸۳
ای دوست بگو که چیست رایت
تا کی بکشم جفا برایت
بر خون منت گرت مرادست
سر چون بکشم ز حکم و رایت
هر چند جفا کنی تو بر ما
بیرون نکنم ز دل وفایت
بر ما بگذر چو سرو جانا
در دیده کشیم خاک پایت
از جان و دل اشتیاق باری
داریم به دوست بی نهایت
بر جوی دو چشم ما فرود آی
تا در دل و جان کنیم جایت
سلطان جهان تویی به تحقیق
می پرس ز حالت گدایت
تا کی بکشم جفا برایت
بر خون منت گرت مرادست
سر چون بکشم ز حکم و رایت
هر چند جفا کنی تو بر ما
بیرون نکنم ز دل وفایت
بر ما بگذر چو سرو جانا
در دیده کشیم خاک پایت
از جان و دل اشتیاق باری
داریم به دوست بی نهایت
بر جوی دو چشم ما فرود آی
تا در دل و جان کنیم جایت
سلطان جهان تویی به تحقیق
می پرس ز حالت گدایت
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.