هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق سوزان و درد فراق سخن می‌گوید. شاعر از آتش عشق در سینه، فراق یار، و تأثیر زیبایی معشوق بر جهان می‌نالد. عناصر طبیعت مانند چرخ، صبا، و سرو نیز در توصیف این عشق و اندوه به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۱۴

چه آتشیست ز رویت که در جهان افتاد
که جان ز هستی خود باز در گمان افتاد

ز مهر روی توأم آتشیست در سینه
که چرخ سفله از آن سوز در فغان افتاد

نیفکنی نظری سوی ما بهر عمری
به حال زار جهان یک زمان توان افتاد

میان دیده و دل خون فتاده در عشقت
چرا که خون دل از دیده در میان افتاد

ندیده کام ز لبهای چون شکر دل من
زبان سوسن آزاده در بیان افتاد

چو برگذشت بر ما قد چو شمشادت
چه لرزه ها به تن سرو بوستان افتاد

صبا چو مدح رخ چون گلت بیان می کرد
ز شوق روی تو غلغل به بوستان افتاد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.