هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و فراق معشوق شکایت می‌کند و از بی‌وفایی و جفای او می‌نالد. او بیان می‌کند که از آتش هجران به خاکستر تبدیل شده و اشک‌هایش جاری است، اما معشوق حتی یادی از او نمی‌کند. شاعر به ماه‌رخان (زیبارویان) اشاره می‌کند که جفا پیشه کرده‌اند و این گویا رسم جهان شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عاشقانه عمیق و احساسات شدید مانند هجران و جفاست که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۴۲۰

فریاد و فغان در غم هجران تو فریاد
تا چند کنی بر من دلسوخته بیداد

تا کی غم هجران بنهی بر دل ریشم
تا کی نکنی یک شبک از وصل خودم یاد

یک دم نزنم بی تو تو دانی که چنین است
با آنکه نیاری ز من خسته دمی یاد

از آتش هجران تو خاکستر محضیم
از ما که رساند به تو پیغام مگر باد

این اشک که می رانمش از رخ بر مردم
با آنکه جگر گوشه بدم از نظر افتاد

گر راست بپرسی سخن مهر و محبّت
با مات نبود ای بت بگزیده ز بنیاد

از ماه رخان جمله جفا گشت مسلّم
گویی به جهان عادت این رسم که بنهاد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.