هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین درباره‌ی دوری از معشوق و تأثیر این دوری بر شاعر است. شاعر بیان می‌کند که هیچ کس بدون یاد معشوق شاد نیست و هر شب تا صبح به یاد او می‌گرید. همچنین، او از ناعادلانه بودن جهان و نیاز به عدالت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم اجتماعی مانند عدالت وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۴۱

آن کیست که با یاد تو دل شاد ندارد
آن کس که مگر عهد غمت یاد ندارد

دور از تو شبی نیست که این خسته مهجور
تا صبحدم از یاد تو فریاد ندارد

سرو ارچه به آزادی قدّ تو سرافراخت
آزادگی آن قد آزاد ندارد

دادم بده امروز که سلطان جهانی
کاین خسته جگر طاقت بیداد ندارد

خسرو به وصال رخ شیرین شده خرّم
آری خبر از سوزش فرهاد ندارد

ای شاه جهان کار جهان بی تو خرابست
جز عدل تو کس ملک تو آباد ندارد

گویند که شادست جهان با غم رویت
آن کیست که دل را به غمت شاد ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.