هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به توصیف احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. در آن از عناصری مانند زلف معشوق، خال سیاه، چشم‌های فتنه‌انگیز و بوی مشک‌بار سخن گفته شده است. شاعر از بی‌وفایی معشوق شکایت دارد و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های شاعرانه ممکن است برای مخاطبان با سن پایین قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۵۰

هجر رویت آب چشم ما به دریا می برد
بوی زلفت صبحدم بادی به هر جا می برد

وعده وصلم دهد چشمت به ابرو هر شبی
باز می بینم که همچون زلف در پا می برد

نقطه ی خال سیاهت را ببین بر گرد لب
آمد و زلف تو را هر دم به سودا می برد

چشم مست فتنه انگیزت به سحر غمزه ها
از همه خلق جهان دلها به یغما می برد

در گلستان چون درآیی ای دو چشمم سرو ناز
بس حسد دانم که او زان قدّ و بالا می برد

از سر کوی تو هر بادی که خیزد صبحدم
بوی زلف مشک بارت را به دریا می برد

آن نگار بی وفا زآن رو که با ما بی وفاست
این کمال بی وفایی بین که بر ما می برد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.