هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عشق ناکام و هجران است. شاعر از ناتوانی در تحمل درد عشق، عدم امکان وصال معشوق، و بی‌قراری ناشی از این شرایط می‌گوید. همچنین، او از ناتوانی در چیدن گل‌های بستان معشوق و ترک نغمه‌های او سخن می‌گوید و در نهایت اعلام می‌کند که حاضر است整个世界 را فدای پای معشوق کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، بیان درد و رنج عشق و هجران نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۴۷۰

مسلمانان نه صبر از جان توان کرد
نه درد عشق را درمان توان کرد

نه بر دردش تحمّل هست از این بیش
نه از دست غمش افغان توان کرد

نه وصلش را توان دیدن به خوابی
نه بر دل دردسر آسان توان کرد

نه از بستانش یک گل می توان چید
نه ترک نغمه ی دستان توان کرد

نه بر وصلم بود دستی خدا را
نه صبری در غم هجران توان کرد

نه بتوان چید شفتالو ز باغش
نه طوفی در سرابستان توان کرد

به درد روز هجرانش به زاری
دو چشم بخت را گریان توان کرد

جهان را گر به وصلش می نوازد
فدای پای آن جانان توان کرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.