هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر درد و رنج عاشق از بیوفایی معشوق است. شاعر از زلف، خال، و قد معشوق سخن میگوید و از تأثیرات عشق بر دل و جان خود مینالد. همچنین، او به بیوفایی دنیا و جفای معشوق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و ادبیات کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۴۷۲
دل برد زلف شوخت و آنگاه قصد جان کرد
انصاف ده نگارا با دوست این توان کرد
ای نور هر دو دیده این مردم دو دیده
خون دل از دو دیده در حسرتت روان کرد
در مدح تو چو سوسن کردم زبان درازی
گر می کشی تو دانی مدح رخت ز جان کرد
دانی چه کرد با من از روی بی وفایی
دل برد آن ستمگر رویش ز ما نهان کرد
از زلف چون بنفشه و از خال عنبرینش
ما را چو نرگس خود بیمار و ناتوان کرد
تا قد همچو سروش در پیش ما روان شد
جانم روان روان را در پیش او روان کرد
دل گفت با دو دیده افتاد کار ما را
فی الحال مردمک را در جست و جو دوان کرد
گرچه جهان ندارد با دلبران وفایی
دیدی که کس جفایی زین گونه با جهان کرد
انصاف ده نگارا با دوست این توان کرد
ای نور هر دو دیده این مردم دو دیده
خون دل از دو دیده در حسرتت روان کرد
در مدح تو چو سوسن کردم زبان درازی
گر می کشی تو دانی مدح رخت ز جان کرد
دانی چه کرد با من از روی بی وفایی
دل برد آن ستمگر رویش ز ما نهان کرد
از زلف چون بنفشه و از خال عنبرینش
ما را چو نرگس خود بیمار و ناتوان کرد
تا قد همچو سروش در پیش ما روان شد
جانم روان روان را در پیش او روان کرد
دل گفت با دو دیده افتاد کار ما را
فی الحال مردمک را در جست و جو دوان کرد
گرچه جهان ندارد با دلبران وفایی
دیدی که کس جفایی زین گونه با جهان کرد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.