هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عاشقی است که از جدایی معشوق خود رنج میبرد. شاعر تأکید میکند که ترک یار ممکن نیست و غم درونش را نمیتواند با دیگران در میان بگذارد. او از اشکهای بیپایان خود در فراق معشوق میگوید و اظهار میکند که به وصلت او عادت کرده و نمیتواند به کمتر از آن قانع باشد. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که بیش از این او را معطل نکند، زیرا تحمل این وضعیت برایش غیرممکن است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۴۷۷
به قول مدّعیان ترک یار نتوان کرد
به ترک ساعد و دست نگار نتوان کرد
بیا بیا که برآریم یک نفس با هم
که اعتماد بدین روزگار نتوان کرد
درون سینه مجروح ما ز غم زارست
که پیش خلق جهان آشکار نتوان کرد
میان دیده روانست اشک چندانی
به هجر تو که بگویم گذار نتوان کرد
منی که به گل وصلت مدام می بودم
یقین بدان که قناعت به خار نتوان کرد
تراست عاشق شوریده در جهان بسیار
به غایتی که قیاس و شمار نتوان کرد
ز روی خویش مفرمای بیش از این صبرم
چرا که بر سر آتش قرار نتوان کرد
به ترک ساعد و دست نگار نتوان کرد
بیا بیا که برآریم یک نفس با هم
که اعتماد بدین روزگار نتوان کرد
درون سینه مجروح ما ز غم زارست
که پیش خلق جهان آشکار نتوان کرد
میان دیده روانست اشک چندانی
به هجر تو که بگویم گذار نتوان کرد
منی که به گل وصلت مدام می بودم
یقین بدان که قناعت به خار نتوان کرد
تراست عاشق شوریده در جهان بسیار
به غایتی که قیاس و شمار نتوان کرد
ز روی خویش مفرمای بیش از این صبرم
چرا که بر سر آتش قرار نتوان کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.