هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و اشتیاق شدید شاعر به معشوق است که در آن تناقضات و دشواری‌های عشق مانند ناتوانی در تحمل فراق و وصال، عدم امکان کنترل دل، و ناچاری در برابر فرمان عشق توصیف شده است. شاعر از بی‌قراری و اشتیاق خود می‌گوید و اعلام می‌کند که حتی اگر جانش در خطر باشد، از عشق دست نخواهد کشید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات و تناقضات مطرح شده در شعر نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۸۰

نه صبر از وصل جانان می توان کرد
نه هجران بر خود آسان می توان کرد

نه با دل بر توان آمد به تدبیر
نه از وصل تو درمان می توان کرد

نه سرّ عشق با کس می توان گفت
نه منع روز هجران می توان کرد

نه ز لعل تو کامی می توان یافت
نه ترک آب حیوان می توان کرد

اگر بر جان کند حکمش روانست
خلاف امر سلطان می توان کرد

به عید روی آن ماه دل افروز
دل و جان هر دو قربان می توان کرد

تو می دانی که دایم زندگانی
به بوی وصل جانان می توان کرد

دلم را یک شبی بر خوان وصلش
ز لعل دوست مهمان می توان کرد

بگفتا صبر کن در کار وصلم
صبوری از دل و جان می توان کرد

اگر جان از جهان خواهد به فرمان
چه گویم ترک فرمان می توان کرد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.