۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۲

او کی از روی عنایت به جهان پردازد
یا شبی وصل رخش کار غریبی سازد

در گمانم ز کماندار دو ابروش که او
چون کمانم بکشد باز و چو تیر اندازد

به زکات رخ زیباش و جوانی آخر
چه شود گر دمکی با غم ما پردازد

تا کی از ناوک دلدوز جهان آشوبش
دل مسکین مرا بوته هجران سازد

سرو با قامت زیبا بگه جلوه گری
راستی بر قد و بالا و میانت نازد

شهسوار غم عشق رخت ای جان و جهان
تا به کی اسب جفا بر من مسکین تازد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.